×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رزیتا

با خرد بیاندیش

× مطالب جالب و خواندنی و البته نکاتی در مورد آیین پاک زرتشت
×

آدرس وبلاگ من

rozaa.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/goler30

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

اوستا و زرتشت


به نام یزدان پاک

اوستا و زرتشت (1)

گزیده هایی از کتاب: پیامبر آریایی
سر نامه بر نام زروان پاک/که رخشید از او هرمز تابناک
خداوند زاوش و کیوان پیر/فروزنده ماه و ناهید و تیر
وزو آفرین باد بر ایزدان/که هستند فرمانبرش جاودان
هم امشاسپندان با زور و دست/که دارند بر کوه ها را نشست
سپندارمیتا شه زندگی/که جان ها ازو یافت پایندگی
اگر پهلوانی بخوانی زبان/تو زرتشت را عقل رخشنده دان
(میرزا آقاخان کرمانی)

اوستا بنیاد دین و دانش به شمار می رود. به راستی نخستین دانشنامه دنیاست. همایش همآوردان میترایی و مزدایی و زروانیست.
چنین گفت در گاتها زردهشت/که بر دیو ریمن نمایید پشت
دروغ است همدست اهریمنا/ابا هر بدی دست در گردنا
به یزدان نیکی دهش بگروید/دروغ از فریبندگان مشنوید
به هرمزد والا نماز آورید/به یزدان یکایک نیاز آورید
گُو ِش نیک دارید و نیکومنش/کزین دو به نیکی گراید کنش
چو پندار شد خوب و گفتار خوب/شود بی گمان کار و کردار خوب
(ملک الشعرای بهار)

نه تنها گاتها از جهت اوزان هجایی باید نخستین منظومه ایرانی به شمار آید، بلکه از جهت تخیلات عالی و تعبیرات دلکش که لازمه شعر عالیست، نیز باید در نخستین درجه اشعار ایرانی قرار بگیرد .

زمانی که زرتشت سروده های آسمانی اش را بر زمین پراکند، خنیاگران خوش آوا ، گاتها را با دستگاه ها و گوشه های گوناگون ، به گوش تاریخ خواندند. نکته درخور اعتنا، کلمه گاتار است که هنوز هم نام لحن یا نواییست محلی، که در کردستان خوانده میشود و جنبه نیایش دارد. نام این نوا از دو پاره " گات" و "تار" ترکیب شده است وبه زبان کُردی "خواننده گات" معنی میدهد. وجود وزن در گاتها موءید سرود بودن آنهاست.

بارها در اوستا اشاره شده گاتها باید با صدای بلند و بدون لغزش خوانده شود. گاتها و دیگر سروده های اوستایی را نوای سازها، همراهی می کرد. مثل بربت - تنبور- چنگ � و هر ساز زهی را که نوازند، " وین " خوانند. در تورات، پیدایش سازها و شیوه های نوازندگی از ایران دانسته شده. آواز خوانی در کلیسا ها از آئین مهر یا کیش بغانی تقلید شده؛ نمونه ای از یک سرود مهری رومی که روز 21 دسامبر ( فردای شب یلدا، زادشب مهر) هنگام برآمدن آفتاب در کلیسا خوانده می شود:
* آیا خورشید که بر می آیی؛ ای درخشش همیشگی روشنی و ای خورشید حقانیت . بیا و آنهایی را که در تاریکی و در سایه مرگ نشسته اند ، روشن کن.

مهری بودن این سرود به روشنی آفتاب است و هیچ نمی شود پذیرفت که عیسوی باشد.

آب نیایش برگرفته از آئین " ناهید پرستی " است. ایرانیان که به آبهای گوارا و پاک ، ارج می نهادند ، بر سر چاه ها به زمزمه دعا های خود می پرداختند و از این روست که به گفته مورخان مسلمان ، چاه مقدس مکه را " زمزم " می نامیدند.

هگل در اثر معروف خود "درسهایی درباره فلسفه مذهب" نوشت :آیین زرتشتی ایران نخستین آئینی بود که بُعدی جهانی داشت. در آئین کهن ایرانی هر اصل اخلاقی ، نتیجه منطقی قانون تکامل بر اساس پیکار دائمی خیر وشر ، و روشنایی با تاریکی است . و در چنین رویارویی آدمی به جای اینکه مانند دیگر مذاهب موظف باشد اصول اخلاقی را به صورت اوامر آسمانی بی چون وچرا بپذیرد و خودش حق دخالتی در آنها نداشته باشد ، خود در قلمرو اندیشه و تشخیص خویش ، نقشی تعین کننده دارد و گویی مقام والایی در برابر آفریدگارش پیدا کرده است .
کنت دوگوبینو در " تاریخ ایران " نوشت :در برداشت زرتشت، آدمی در گزینش خوب وبد ، مختار است و در این راستا مقامی چنان ارجمند دارد که نیکی گفتار و پندار و کردارش برای پیروزی روشنی بر ظلمت ، ضرورتی بنیادی پیدا می کند . بر خلاف مذاهب سامی که بدن را خوار و دنیا را بی مقدار می دانند، در آئین ایرانی هر فردی این رسالت را بر عهده دارد که نیرومند و کوشا و سازنده و آفریننده ( ساختار شکن ) باشد .
سموئیل لانک گفته: فرق بزرگی که میان مزدیسنا و سایر دینها دیده می شود ، این است که به کلی عقیده جبر را تعلیم نمی دهد و همه زشتی و بدی را به اراده مطلق خدا واگزار نمی نماید .... تعادل میان عوالم روحانی و جسمانی ، یکی از مهمترین تعالیم آئین زرتشت است که پس از هزاران سال ، عقیده دنیای متمدن جدید امروزی گردید.
به نوشته دارمس تتر : Darmesteterپیرو زرتشت کسی است که هر بامداد از خود می پرسد : " ... من ، امروز برای آن که جهان بهتر و زیباتر شود ، چه باید بکنم ؟"
به گفته گوته :آئین زرتشت بر احترام نسبت به همه عناصر طبیعت بنا نهاده شده .... در ایران باستان همه آنچه آفتاب بر آنها لبخند می زد ، می بایست در کمال دقت و مواظبت ، حفظ و پاسداری شود .

<خرده اوستا شامل برخی نیایشها و نمازها و آفرین ها و درودهاست که برای گرامیداشت عناصر و کواکب ، یا جشن ها و اعیاد خوانده می شود؛ یا نیایش و نمازهایی که برای گاه های چند گانه شبانه روز و برای مواقع سدره پوشی و کشتی بستن و یا به گاه ازدواج و مرگ و مراسم سوگواری وجز آن ، تدوین و تعیین شده و باید خوانده شود. ستایش و بزرگداشت و تحسین هر جزء از طبیعت ، از آب و خاک و باد وآتش و گیاه و دریا و افلاک و شب و روز و ... در واقع ستایش و عبادت خداوند است.>


اوستا و زرتشت (2)

کتاب مقدس هندیان یعنی "ودا" زائیده اوستای اصلی و اولیه بوده است. خویشاوندان ودایی، سرزمین خود را "آریا ورتا" یا " آریا بهارات " می نامیدند که نشانه پیوستگی و همبستگی آنان با سرزمین مادریشان: ایران بوده است. زبان گاتها بی اندازه کهن است . با زبان ودایی هند باستان به اندازه ای نزدیک است که گویی باید پذیرفت مردی از گروه گاتها ، زبان مردی از محافل ریگ ودا را می توانست دریابد.
ب . اسپونر با نگرش به یادگارهای باستانی در پایتخت قدیمی هند : " پاتالی پوترا " که برگرفته از نقشه تخت جمشید بوده و نیز اینکه در رزمنامه " مهابهارات " ساختن چنین بناهایی به یاوری خدایی به نام " آسورا مایا " انجام گرفته ، آسورامایا را همان اهورا مزدا می داند. در کتابهای بس کهن تر از مهابهارات که " پورانا " خوانده می شوند ، بارها از کوه مرو یاد شده است : جایی که آسوراها در دامان آن استقرار یافتند و بهشتی که پناهگاه 33 ایزد بود، در قله آن قرار داشت.
بی گمان می توان بخش هایی از اوستای گمشده را در وداها باز یافت. اگر چه نام نام زرتشت از سروده ها زدوده اند اما سخنان وی را در لابلای وداها نگاه داشته اند.
بودا ، لقب سیذارتا گوتاما بود. معنای بودا را : بیداری وروشنی دانسته اند.او در زمان هخامنشیان می زیسته ، این واژه به گونه های " بود " و " بوی " نیز در آمده و : در فارسی هم" بو بردن " را معنی پی بردن به خبری یا رازی ، و آگاهی یافتن از آن به کار می بریم.
کسی از اهل درایت و تحقیق گفته است که بر در معبد ( نوبهار) بلخ کتیبه ای به فارسی باستان خوانده است که ترجمه آن چنین است: بوذاسپ گفته است دربار پادشاهان به سه خصلت نیاز دارد: خرد و بردباری و دارایی.{مسعودی}
بدون شک هند بودایی و سرچشمه قندهاری آن دارای مایه های ایرانیست و به ویژه آنها را نماد های خورشیدی که بودا های بزرگ " بامیان " را در بر گرفته می توان تشخیص داد.
تائوییست های چین دو قاعده ی اساسی برای هدایت انسانی ، استنتاج کرده و گفتند: هرگاه که بخواهید چیزی را انجام دهید، باید این کار را با ضدش آغاز کنید! ... از سوی دیگر هرگاه بخواهید چیزی را ابقاء کنید، باید چیز مخالفی را در آن وارد کنید.
آیا ذِن بازتابی از " زند " نیست؟
زیگموند فروید و همچنین الکساندر کوهرت در کتابش تاکید دارد که :تمام برداشتهای تورات درباره شیطان و ملائک ، یادگار دوران بعد از اسارت بابلی قوم یهود ، یعنی زمانیست که یهودیان با آئین زرتشتی " همجوار با تمدن مادها " آشنایی نزدیک یافته و تحت تاثیر معتقدات این آئین قرار گرفته بودند.
ایرانیان در زمان ساسانیان ، رومیان را ریشخند می کردند که اگر عیسای مصلوب ، به راستی پیامبر خدا بود، به آن آسانی به دست جهودان کشته نمی شد.
هواداران پیروان موسی و مسیح از ایران و چشم امید ایشان به بازگشت شهریاران نیرومند و رهایی بخش ایرانی چنان بود که در مکاشفه یوحنا آمده :
* رود بزرگ فرات ... آبش خشک شد تا راه برای شاهان مشرق زمین باز باشد.




زرتشت و اوستا (3)


اگر چه سرزمین مصر در آفریقا واقع شده ، اما یکسره با فرهنگهای این قاره ناهمگون است. گاهی بر سر شاهان مصر، پرنده ای نشسته است ؛ که همان همای پادشاهی و بخشنده فره در آئین ایرانیست . لقب شاهان مصر: فرعون ، نیز می تواند برساخته ای از " فره " باشد. در " مجمع التواریخ" نام یکی از مهتران جادوگران فرعون : " شاپور" است.  یکی از فرعون های مصر اصلش از بلخ بود. می توان گفت: مصریان باستان از نژاد آریایی هستند.
تا همین 50 سال پیش مراسم نوروز در ده های دور افتاده و قبطی نشین مصر اجرا می شده است.
مصریان سه بخش برای انسان میشناختند:
کا: همخانواده با " کی " به معنی : شاه و از ریشه " گی " اوستایی و نیز " گائو" یا گئو" به معنای : زندگی . نماد " کا " قوچ بود و همانندی " کا" با گئو و گاو در خور یاد آوریست. واژه گی یا " گیان " به نام جان یک واژه کُردی است.
با : همخانواده با واژه های اوستایی " بی " و " بو " به معنی : بودن. همچنین واژه های بوذ به معنی : بوی ، حس ، هوشیاری و آگاهی . از آنجا که " با " یا " بوذ " را به گونه پرنده نشان می دادند، آیا نام " باز" ازاین ریشه است؟ گاهی واژه های تک اوایی را تکرار می کنند مانند: بابا - بی بی - کا کا
تاریخ نگاران رومی و یونانی درباره نام زرتشت چنین گزارش داده اند: پرتوی که روشنی اش از ستارگان است.
یونان در پرتو تاثیر ایرانیان تحول یافته .دست کم فیساغورس، امپدوکلس، دموکریتوس و افلاطون از دریا ها گذشتند تا به تعالیم ایرانی دست یابند.این افراد پس از بازگشت به میهن خود، دانش ایرانی را ستوده بودند وآن را آکنده از راز و اسرار دانستند.
در طی سال های درازی که ایران در تماس با یونان بود ، این ایران بود که بیشتر بر یونان تاثیر کرد و نه برعکس ؛ ایران به اصطلاح یونان را ایرانی کرد.
فلسفه و دانش یونان را معمولا با " تالس" آغاز می کنند. میلتوس " زادگاه تالس" پس از شکست " کروزوس" و فتح لودیا ( لیدیه ) بخشی از شاهنشاهی هخامنشی شناخته می شد و تحت تاثیر فرهنگ ایرانی قرار داشته .
ویل دورانت در تاریخ تمدن / یونان باستان میگوید: هراکلیوس معتقد شد که آتش ، ذات هستی است؛ و شاید این اندیشه او از آتش ستایی ایرانیان الهام گرفته باشد. او آتش وروح خدا را از یکدیگر مستقل نمی داند. کلمه آتش را ، هم در معنای حقیقی و هم در معنای مجازی آن به کار می برد و به وسیله آن از طرفی آتش واقعی ، و از طرفی انرژی عالم را افاده می کند.
در رساله " آلکیبیادس اول " شیفتگی افلاتون به فرهنگ ایرانی نمایان است؛ آنجا که " سقرات " به آلکیبیاس می گوید:
- اگر تو اجداد خود را ... در برابر اردشیر پسر خشایار شا نمایش دهی بی گمان بر تو خواهند خندید. پس نیک بنگر تا ببینی که ما از حیث تبار و تربیت تا چه پایه از آنان کمتریم ...
مطابق بررسی هایی که به شیوه تحسین انگیزی توسط " ژوزف بیدز" انجام گرفته، اینک بسیار محتمل می نماید که حداقل بخشی از آرای فلسفی افلاتون منشاء ایرانی - بابلی داشته است ... افلاتون همچنین با پنداشت ایرانی که مطابق آن ، هدف از بروز آشوب در آخر زمان عبارت است از پالودگی انسان و انجام فرشگرد در گیتی ، آشنایی داشته است. {رساله تیمائوس، بند 22}
پژوهشگران گفته اند آثار افلاتون انباشته از بینش های مغانه است. جرج سارتون مینویسد: چون در سال 525 ق . م کبوجیه مصر را گشود ، فیساغورس همراه وی به بابل رفت و مدت 12 سال در آنجا ماند و به کار تحصیل علم حساب و موسیقی و سایر علوم مغان پرداخت.( تاریخ علم)


زرتشت و اوستا (4)



زرتشت.... دانش را چنین ستود: اگر تو پیشاپیش من می روی ، چشم به راهم بمان واگر از پی من می آیی ، به من بپیوند. {دین یشت}

یکی از دشوار ترین واژه های گاتها ، کلمه " اشا " یا " اشه " می باشد که بیشتر به معنای " راستی " و " پاکی " انگاشته اند. با نگرش به نشانه هایی چند ، می توان " اشا " را ( همراه با پسوند : گ / ق ) برابر با عشق دانست. عشق در گاتها همانست که در عرفان پارسی نیز به چشم می خورد و معنا و دریافتی بس فراگیر دارد؛ فراگیر تر از مهر و دوستی میان دو انسان. این عشق در سراسر آسمان و در دل همه ذره ها جوشان است . در جهانبینی زرتشت، عشق وخرد، نه تنها رویاروی هم نیستند، که همیار و همبسته اند.

* اوست { اهورامزدا}نخستین اندیشمند که روشنانش خرمی است و با خرد خویش، عشق را آفرید.

* عشق، سراسر، شیوه خرد و اندیشه پاکیست که روان گیتی ( جان جهان ) را خشنود می کند.

کله آرخوس klearchus درباره مغان گوید : شناخت طبیعت برای دست یافتن به مبانی خداشناسی ، از ویژگی های آیین شان بود. به همین جحت آنچنان به طبیعت نزدیک بودند که آتش و آب و خاک را احترامی ویژه می نهادند. جامه هاشان به رنگ سپید بود و با ابزارهایی چوبین، خوراک می خوردند.

اگر زرتشت با پرستش و ستایش انوار و فروزه ها مخالف بود ، در گاتهایش از خورشید و آتش و سپیده دم ، به گونه ای نمادهای اهورامزدا یاد نمی کرد.و آنرا تنها نیرو برای آفرینندگی قلمداد نمی کرد.

هنگام جشن های بزرگی چون نوروز و سده ، دوشیزگان به آتشکده روی می آوردند و سپس در هر کوی و برزن به پایکوبی و شادمانی می پرداختند.

به نوروز جمشید و جشن سده/که نو گشتی آئین آتشکده

ز هر سو عروسان نادیده شوی/ز خانه برون تاختندی به کوی

رخ آراسته دستها در نگار/به شادی دویدندی از هر کنار

همه کارشان شوخی و دلبری/گه افسانه گویی، گه افسونگری

فرو هشته گیسو شکن در شکن/ یکی پایکوب و یکی دستزن

چو سرو سهی دسته گل به دست/سهی سرو زیبا بود گُلپرست

(اسکندر نامه نظامی گنجوی)
سه شنبه 27 دی 1390 - 5:29:38 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد
نظر ها

http://danesh.com

ارسال پيام

چهارشنبه 28 دی 1390   11:36:40 PM

مذهب شوخی  سنگینی بود که محیط با من کرد

سالها مذهبی بودم ،بدون آنکه خدایی داشته باشم

آدم زکجا میوه ی نارس چشیده بود ؟

ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

اثباتش آنکه سجده نکرد بر  ابا بشر

آنجا که قامت کل ملائک خمیده بود

http://qom.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 28 دی 1390   3:52:09 AM

نظرات شما جزو افکار نیک وگفتار نیک واعمال نیک هست طول عمر شمارا از ایزد پاک  پروردگار یکتا خواهانم  در پناه یزدان باشید

http://www.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 27 دی 1390   5:50:21 PM

مطالب خوبی بود موفق باشید

آخرین مطالب


جشن خوردادگان


هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن!


???


چنین گفت فردوسی‌ بزرگ


حجکم مقبولا !!!!!!!!!!ا


پاسخ سوالاتی در باره ی آیین زرتشتی


تاریخچه پول در ایران


جشن اردیبهشتگان گرامی باد


پس اونا چی ؟؟؟؟؟؟؟


یاد دارم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

485282 بازدید

42 بازدید امروز

127 بازدید دیروز

631 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements