به یاری اهورامزدا
جشن بهمنگان و روز پدر در ایران باستان بر شما خجسته باد!
دومین
ماه زمستان که یازدهمین ماه سال باشد موسوم است به بهمن، که دومین روز ماه
نیز منسوب به اوست. در بهمن روز و بهمن ماه به واسطه توافق اسم روز با اسم
ماه در ایران جشن بزرگی بوده به اسم بهمنگان یا بهمنجنه.
بنابر نوشته ابوریحان و اسدی طوسی در جشن بهمنجنه گیاه موسوم به بهمن خورده میشد:
در این روز، بهمن سفید به شیر خالص پاک خوردند و گویند که حفظ{حافظه} فزاید مردم را، و فرامُشی ببرد....
اسدی طوسی در لغت فُرس نوشته:
بهمنجنه جشنی است که دوم روز از ماه بهمن کنند و طعامها سازند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسهها نهند و ماهی و تره و ماست آورند.
آنگونه
که از اشارات در آثار مکتوب در دوران اسلامی دریافت میشود، جشن بهمنگان
یا بهمنجنه در قرون پس از ساسانیان تا پیش از حمله مغول بسیار مرسوم بوده و
آداب و تشریفات آن رواج کاملا عام داشته است.
برخی از آداب و
رسومی که از یاد رفته و به ما نرسیده است منسوب است به جاماسب وزیر خردمند
شاه ویشتاسب که گویند در چنین روزی این کارها را انجام میداده، به همین
جهت ایرانیان بر این بودند که انجام چنین رسوم و اعمالی نتایج پرسود دارد.
پختن نوعی آش موسوم به بهمنجنه مرسوم بوده است.
گیاه بهمن دارای خواص دارویی است که در روزگار باستان، ایرانیان معتقد بودندکه خوردن آن به تقویت حافظه بسیار کمک میکند.
شاعران
و خطیبان برای تهنیت جشن سرود و خطبه میگفتند و دیگ بهمنجنه با همه
تشریفات آن، به هنگام نیمروز میهمانی بزرگی را پاسخگو بود.
فرخی در خصوص این روز میگوید:
فرخش باد و خداوند فرخند کناد/ عید فرخنده و بهمنجنه و بهمنماه
یا منوچهری که میگوید:
رسم بهمنگیر و از نو تازه کن بهمنجنه/ای درخت ملک،بارت عز و بیداری
تنه/اورمزد بهمن و بهمنجنه فرخنده باد/فرخت باد اورمزد بهمن و بهمنجنه.
بهمن روز از بهمن ماه برابر با 2 بهمن در گاهشماری ایرانی
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه و بهمن مه را
فرخی سیستانی
جشنی در ستایش و گرامیداشت بهمن در اوستایی وُهومَنَه و در پهلوی وَهمَن به معنی اندیشه ی نیک یا بهترین اندیشه.
بخش
نخست این واژه وُهُو از وَنـْگـْهو اوستایی که صفت است به معنی خوب و
نیک، که در فارسی هخامنشی وَهۇ و در سانسکریت وَسۇ خوانده میشود، در
پهلوی وِه و در فارسی بـِه شده است.
بخش دوم مَنـَه برابر است با واژه ی سانسکریت مَنـَس که در پهلوی منیشن ودر فارسی منش شده است.
در
این روز آشی به نام آش بهمنگان یا آش دانگو به صورت گروهی پخته می شده
است که نام دانگو یا دانگی برگرفته از همین سنت اشتراکی آن است.
ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم درباره ی بهمنجه می نویسد :
بهمنجه
بهمن روز است از بهمن ماه، ایرانیان در این روز بهمن سفید (نام گیاهی است
که در کرانه ی خراسان و جاهای دیگر ایران می روید) با شیر خالص پاک می
خورند و می گویند حافظه را زیاد می کند و فراموشی را از بین می برد، ولی در
خراسان هنگام این جشن مهمانی می کنند و بر دیگی که در آن از هر دانه ی
خوردنی و گوشت حیوان حلال گوشت و تره و سبزی ها پدیدار است، خوراک می پزند و
به مهمانان خود می دهند و برای هریک از داده های خدا سپاس به جای می
آورند.
در آثارالباقیه نیز آورده است :
بهمن ماه روز دوم
آن روز بهمن، عید است که براى توافق دو نام آن را بهمنجه نامیده اند، بهمن
نام فرشته ی موکل بر بهایم است که بشر به آن ها براى عمارت زمین و رفع
حوایج نیازمند است و مردم فارس در دیگ هایى از جمیع دانه هاى ماکول با گوشت
غذایى مى پزند و آن را با شیر خالص مى خورند و مى گویند که حافظه را این
غذا زیاد مى کند و این روز را در چیدن گیاهان و کنار رودخانه ها و جوى ها و
روغن گرفتن و تهیه ی بخور و سوزاندنى ها خاصیتى مخصوص است و بر این گمانند
که جاماسب وزیر گشتاسب این کارها را در این روز انجام مى داد و سود این
اشیا در این روز بیشتر از دیگر روزهاست.
در ترجمه ی خرده اوستا
نیز بر موکل بودن بهمن بر چهارپایان اشاره ای شده است بدینگونه که : در
جشن بهمنگان، برای اینکه امشاسپند بهمن در جهان مادى نگهبان چارپایان
سودمند است، از خوردن گوشت پرهیز مى کنند.
شاعر نامدار ایرانی سده ی پنجم على بن توسى(اسدى توسى) در کتاب لغتنامه ی خود لغت فرس زیر کلمه ی بهمنجه مى نویسد :
بهمنجه
رسم عجم است، چون دو روز از ماه بهمن مى گذشت بهمنجه مى کردند و این عیدى
بود که در آن روز خوراک مى پختند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسه ها مى
افشاندند.
چنان که از نوشتار ابوریحان و اسدی توسی برمی آید گیاهی
هم به نام امشاسپند بهمن خوانده میشود که در بهمن ماه یا زمستان باز می
شود و در پزشکی این گیاه معروف است و در تحفه ی حکیم مؤمن و بحرالجواهر،
بیخی سفید یا سرخ رنگ مانند زردک و خوشبو با اندک صلابت و کجی و خارناک
تعریف شده است.
همین گیاه است که در فرانسه Behen خوانده می شود و
در گذشته ریشه ی آن را به نام بهمن سرخ و بهمن سفید در داروخانه های
اروپا به کار می بردند.
انوری گوید :
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نا رفتن ما در افواه
اندر آمد ز در حجره ی من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
عثمان مختاری شاعر سده ی ششم نیز می گوید :
بهمنجه است خیز و می آرای چراغ ری
تا برچینیم گوهر شادی ز گنج می
این یک دومه سپاه طرق را مدد کنیم
تا بگذرد ز صحرا فوج سپاه دی
دوم بهمن/ بهمن روز
جشن بهمنگان، جشنی در ستایش و گرامیداشت بهمن (در اوستایی
وُهومَـنَه، در پهلوی وَهْـمَـن) به معنای اندیشه نیک و بعدها یکی از
اَمْشاسْپَندان. در این روز آشی به نام آش بهمنگان یا آش دانگو به
صورت گروهی پخته میشده است که نام دانگو/ دانگی برگرفته از همین سنت
اشتراکی آن است.
پنجم بهمن/ سپندارمذ روز
پنج روز پیش از جشن سده و جشنی به نام نوسره.
دهم بهمن/ آبان روز
شامگاه این روز، هنگام جشن بزرگ سَـدَه/ سدهسوزی در چهلمین روزِ پس از
یلدا (زایش خورشید)و صدمین روز پس از اول آبان. متون کهن جشن سده را در
آبانروز از بهمنماه و در چلّه زمستان دانستهاند که برابر با دهم
بهمنماه میشود. جشن سده در نواحی گوناگون با نامهای مختلفی شناخته
میشود: در خراسان سَـرِه، در حوالی اراک جشن چوپانان، در خمین
کُـردِه، در دلیجان هَلههَله و در بدخشان تاجیکستان به نام
خِـرپَـچار دانسته شده است. بتازگی زرتشتیان نیز کوشش میکنند تا این جشن
را برگزار کنند. در فراهان، سنگسرِ سمنان و جاهایی دیگر، چهار روز پیش و
پس از سده را چاروچار و سردترین شبها میدانند که سده در میانه آن جای
گرفته است. همچنین هنگام جشن و نمایش کوسهناقالدی که دو نفر در کوچهها
به نوازندگی و سرودخوانی میپردازند. یکی از این دو نفر نقش کوسه و دیگری
نقش تَـکِـه/ تگه (بُـز نر) را به عهده میگیرد. کوسه با پوشیدن
جامههای خندهآور، دست و صورت خود را سیاه کرده و تکه پوست بزی با دو
شاخ بر سر کشیده و دست و صورت خود را سپید میکند. گاه پسر نوجوانی نیز در
نقش زنِ کوسه به نمایش میپردازد. این مراسم در گیلان نیز با نام آینه
تکم برگزار میشود. این نمایش شباهت فراوانی با کوسهسواری (← یکم
اسفند) و نیز حاجیفیروز نوروزی دارد و بیتردید با آیینهای
بارانخواهی در پیوند است. پیوند دادن جشن سده به هوشنگشاه، اشتباهی
متداول و ناشی از دخلوتصرف در شاهنامه فردوسی بوده است. مهمترین دلیل
پیدایش این جشن، انجام آیینهایی نمادین برای کاستن از شدت سرما و نیز
چهلمین زادروز خورشید است.
پانزدهم بهمن/ دی به مهر روز
جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست.
با این وجود برخی دیگر از جشنهای میانه زمستان، بازماندهای از این
گاهنبار هستند. همچنین آغاز سال نو در تقویمهای شمالغربی هندوکش در
افغانستان امروزی؛ آغاز سال نو در تقویمهای محلی لرستان، بختیاری و
کردستان (بنام وهار کردی). همچنین هنگام جشن مهرگان (میر ما/ مهرماه)در
تقویم طبری؛ و نیز همین ایام، زمان برگزاری جشن پیر شالیار/ پیر شهریار
در اورامانات کردستان.
بیست و دوم بهمن/ باد روز
جشنی بنام بادروزی یا کژین در گرامیداشت بـاد در اوستایی واتَـه و
ایزد نگاهبان آن با همین نام که از بزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای
زَروانی/ زُروانی بشمار میرفته است. کوشیار گیلانی در زیج جامع از آن
با نام باذ وره یاد کرده است. این جشن نیز با بازار همگانی همراه بوده و
در آن روز ریسمانهایی از نخ هفترنگ را به آغوش باد میسپردهاند.
بیست و پنجم بهمن/ ارد روز
برابر ۱۳ یا۱۴ فوریه و جشن آتش ارمنیان به نام دِرِندِز.
سیام بهمن/ انارام روز
جشن آبریزگان دیگری که با نام آفریجگان نیز شناخته شده است. همچنین هنگام جشن مهرگان (میر ما) در تقویم دَیلمی و در گیلان.
هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن!
پاسخ سوالاتی در باره ی آیین زرتشتی
483069 بازدید
91 بازدید امروز
113 بازدید دیروز
2091 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian