حاج آقا صمد مسلمان است . نماز اول وقتش ترك نمي شود . تسبيح از دستش سوا نمي شود . حواسش به صاد و ذال نمازش هست .اما نزول هم مي گيرد .خودش مي گويد استغفرالله ، قرض الحسنه ! پول نزول را به عوض يك برگ دستمال كاغذي ناقابل مي گيرد كه اشكال شرعي نداشته باشد.مشتري بي دين و ايمون و گبر و يهودي كه مي آيد حاجي خوشرويي مي كند كه در اسلام توصيه شده . اما پشت بند اش حواسش هست ليوان و استكان را غسل بدهد .حاج آقا صمد با زنانش با رئوفت رفتار مي كند و معتقد است "زن رو خدا زده !"
بهجت خانم مقدس مآب است . هميشه در حال ذكر است و گاهي از ترس جهنم نم اشكي به چشمش مي آيد .اسم بي بي فاطمه زهرا كه مي آيد شانه اش مي لرزد.روضه و ختم انعام اش به راه است و ماه مبارك افطاري مي دهد . بهجت خانم پول نذر و نيازش را از جيب حاجي بلند مي كند . راحت دروغ مي گويد كه حكمن مصلحتيست و پشت سر عروس هايش صحفه مي گذارد كه صلاح زندگيشان را مي خواهد . پر و پاچه همسايه را به خاطر گيس و گل و بي حجابي ميگيرد كه امر به معروف و نهي از منكر است.بهجت خانم حواسش به تربيت اسلامي هم هست . پشت در موال گوش مي ايستد كه پسرش ايستاده نشا.شد و طهارت بگيرد ...
آقاي همسايه مسلمان است .اهل نماز است .نوزدهم و بيستم و يكم و بيست و سوم ماه رمضان را روزه مي گيرد .ده روز در محرم عزاداري مي كند . هيئتيست ! پاي برهنه سينه و زنجير مي زند . پا بدهد علم هم بلند مي كند " به عشق آقام ابلفضل " اما با اين احوال عرق سگي هم مي خورد . "عرذ شرعي دارم !" و زمستان ها يك تا پيرهن مي آيد بيرون ساختمان به عربده كشي ...گاهي در غيبت زنش رفت و آمد هاي مشكوكي دارد. خودش مي گويد "آقام قربونش با اون همه بزرگي پاش جلو زنا لرزيده ، چل تا صيغه داشت .ما كه يه تار موشم نمي شيم " آقاي همسايه داده پشت وانتش با خط خوشي نوشته اند "ما هم به يل ام البنين نازيم !"
منير سادات مسلمان است . خودش مي گويد كه ائمه و معصومين بهش نظر دارند ، كه چند وقت يكبار به خوابش مي آيند، كه حتي پسر كوچكش پيغمبري و ختنه به دنيا آمده ! و بلاخره ائمه ومعصومين حق فاميلي را به جا مياورند و روز محضر شفاعتش را مي كنند! توي خانه اش قرآن سلطاني و آب و رنگ دار فراوان است كه ماه تا سال سر تويش نمي كشد. يك "وان يكاد " دستباف هم زده سينه ديوار پذيرايي براي چشم زخم و نظر تنگي . با اين همه كاهل نماز است. منير سادات براي بچه هايش دو اسم انتخاب كرده؛ يكي اسم باكلاس و آبروداري ! و يكي اسم مذهبي .
خانم و آقاي كاف اهل نماز نيستند و در خانه شان مهر و جانماز به هم نمي رسد. بسته به گرفت و گير كارشان به نذر معتقدند؛ مثلن براي ماشين جديدشان حواسشان بود كه خون بريزند . شب هاي محرم مي روند سر پل ستارخان به سياحت دسته هاي سينه زني .طاسوعا -عاشورا مي روند شمال . پا بدهد پارتي مي روند و مشروب مي خورند و معتقدند يك شب هزار شب نمي شود و آدم بايد دلش پاك باشد.خانم و آقاي كاف هم مسلمانند.
مسلمان
هاي كه من شناختم همه از اين دستند . پر از تضاد و تناقضند . يك بند به
فكر كلاه شرعي اند و عجيب با خدايشان رودربايستي دارند .خشكه مقدس هايشان
رياكارند . و راحت تر هايشان با كمال افتخار ديني بي يال دم اشكم دارند
.نسبت به هم بي رحم و بي گذشتند و در مقابل منتقدانشان متعصبند.اسم موعوشان
كه مي آيد تنشان مي لرزد.به زبان مي گويند اعجل لوليك الفرج .اما ته دلشان
مي خواهند هزار سال ديگر هم ظهور نكند. كي حوصله خون و خونريزي دارد تو
اين هير و وير ؟
هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن!
پاسخ سوالاتی در باره ی آیین زرتشتی
483085 بازدید
107 بازدید امروز
113 بازدید دیروز
2107 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian