×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رزیتا

با خرد بیاندیش

× مطالب جالب و خواندنی و البته نکاتی در مورد آیین پاک زرتشت
×

آدرس وبلاگ من

rozaa.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/goler30

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

بابک خرمدین زنده است


بابک خرمدین زنده است 

بابک خرمدین از ایرانیانی بود که ازآذربایجان برضد اشغالگری عرب ها پس از حمله به ایران، بپا خواست. وی رهبری سرخ‌جامگان را به عهده داشت. از جنبش های دیگر ایرانیان می‌‌توان به مازیار از مازندران، ابومسلم خراسانی ویعقوب رویگر از سیستان اشاره کرد.

تلفظ نام بابک به زبان فارسی میانه پاپک بود که به معنای پدر جوان است. پدر بابک اهل تیسفون بود که به آذربایجان کوچید و در پیرامون کوه سبلان زنی را به همسری گزید. بابک در جوانی با شروین پسر ورجاوند سرور گروه مزدکیان تبرستان دیدار نمود. پس از آن او و مادرش به روستای دیگری در آن پیرامونها کوچیدند که مردمش از گروه مزدکیان و خرم دینان بودند. پیشوای آنها جاویدان پسر شهرک بود که از آنجا که بابک در تنبور زدن زبردست و توانا بود او را پیش خود نگه داشت. در سال ۲۰۱ هجری قمری بابک از کیش جاویدانی دست کشید و خود بعنوان پیشوای خرمدینان سر به شورش بر علیه اشغالگران عرب گذاشت. خلیفه تازیان به مدت بیست و دو سال سپاهیان فراوانی را برای سرکوب بابک ایرانی گسیل داشت و سرانجام با همکاری یک ایرانی تبار بنام افشین، اعراب بر خرمدینان ایرانی چیرگی یافتند. و او را به سامَرّا نزد خلیفه بردند. خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کردند و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ با بودن امان نامه‌ای که به او داده بودند به دستور خلیفه او را تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَذ بود که در نزدیکی شهر کَلِیبَر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد.بابک بابک خرمدین انسان برای پیروزی خلق شده! اورا می‌‌توان نابود کرد ولی نمی‌توان شکستش داد. صدها سال از مرگ سربلندی آمیز این انسان ازاده می‌‌گذرد.در دامنه ساوالان بدنیا امد دردربار بامر خلیفه مثله اش کردند. او وفرزند برو مندش آذر وبرادرش عبدا ﷲ ویاران ازادی خواهش درراه ازادی مردم جان خودرا فدا نمودند..افشین زروسیم وقدرت خلیفه را گزینش و به او ومردم خیانت نمود. وعنوان خاین را نصیب خود نمود.امروز نام بابک روی نوزادان این سرزمین خودنمائی می‌کند. هرسال مردم آزاده جهت سپاسداری از فرزند برومند خود راهی قلعه بابک می‌‌شوند.تا یادش را گرامی دارند. خلیفه :عفوت میکنم ولی بشرطی که توبه کنی ! بابک :توبه را گنهگاران کنند٬توبه از گناه کنند. خلیفه :تو اکنو ن در چنگ ما هستی! بابک:اری ٬تنها جسم من در دست شما است نه روحم٬ دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است. خلیفه :جلاد مثله اش کن! معلون اکنون چراغ زندگیت را خاموش می‌‌کنم. بابک روی به جلاد٬چشمانم را نبند بگذار باچشم باز بمیرم. خلیفه :یکباره سرش را ازتن جدا مکن٬ بگذار بیشتر زنده بماند!اول دستانش را قطع کن!جلاد بایک ضربت دست راست بابک را به زمین انداخت.خون فواره زد.بابک حرکتی کرد شگفتی در شگفتی افزود٬زانو زده ٬خم شد وتمام صورتش را با خون گرمش گلگون گرد.شمشیر دژخیم بالا رفت وپایین آمد ودست چپ دلاور ساوالان را نبز از تن جدا کرد.فرزند ازاده مردم به پابود٬استواربود.خون از دو کتفش بیرون می‌‌جست. خلیفه :زهر خندی زد : کافر! این چه بازی بود که در آستانه مرگ در آوردی؟چرا صورت خود به خون آغشته کردی؟ چه بزرگ بود مرد٬چه حقیر بود مرگ٬ چه حقیر تر بود دشمن!پیش دشمن حقیر٬مردبزرگ٬بزرگتر باید. گفت:در مقابل دشمن نامرد٬مردانه بایدمرد٬اندیشیدم که از بریده شدن دستانم ٬خون ازتنم خواهدرفت. خون که رفت٬ رنگ چهره زرد شود .مبادا دشمن چنان گمان کند از ترس مرگ است٬خلق من نمی‌پسندندکه بابک در برابرگله ء روباهان ترسی به دل راه دهد.... خلیفه از بیخ گلو نعره کشید: ببر صدایش را!!!! وشمشیر پایین آمدوسر. سری که هرگزپیش هیچ زورمند ستمگری فرود نیامده بود. اگر بخاطر غروب آفتاب اشک بریزی ودر سوگ نشینی ٬از تماشای ستارگان درخشان وآسمان زیبا بی بهره خواهی ماند. دهم تیرماه تولدش گرامی باد.  خزه به سنگ غلطان نمی‌چسبد واپسین وصیت یک زندانی در روز اعدام در۲۱ بهمن نهم فوریه انسانی که گلها را دوست داشت گل بی خار جهان مردم نیکو سیرند.


وصیت من خیلی آسان و آسان است چرا که چیزی برای تقسیم کردن ندارم نزدیکان من نیازی به لابه وگریه ندارند �خزه به سنگ غلطان نمی‌چسبد� جسم من ؟ آه اگر قدرت انتخابش را داشتم دوست داشتم به خاکستر تبدیل گردد تا نسیم آنرا ببرد جائیکه برخی از گل‌ها میرویند شاید برخی از ان گل‌ها پژمرده دوباره جان گیرند و شکوفه دهند این واپسین وصیت من است خوشبختی از ان همه شما باد.

جنبش خرمدینان
جنبش خرمدینان از جنبش‌های مهم اجتماعی مذهبی پس از اسلام درایران و آغازگر جنبش جاویدان پور شهرک اواخر قرن دوم هجری قمری(192-201) بود که بعدها بابک پور مرداس معروف به خرمدین رهبری آنرا بدست گرفت و بیش از 22 سال 201-223 هجری قمری برابر با 816 - 838 میلادی در ناحیه آذربایجان و جبال که بعدها کردستان خوانده شد، و مناطق مرکزی ایران علیه اشغال گران عرب وخلفای اسلام رزمید، ولی عاقبت معتصم خلیفه عباسی با تزویر و نیرنگ اورا دربند کرد و بطرز فجیعی کشت.

رهبری بابک

جنبش سرخ جامگان تقریبا شبیه جنبش سپیدجامگان بود، منتها با یک تفاوت که بابک رهبر این جنبش بر عکس المقنع، هیچ وقت خودش ادعای پیامبری یا خدائی نکرد و برای جلب توجه پیروانش، نه ماه نخشب از چاه بیرون آورد و نه وسیله ی انعکاس نور خورشید بعنوان تجلی نور خدا داشت و نه فرصت یافت که خودرا به تنور آتش بیافکند که پیروانش بیشتر به بازگشت او اعتقاد پیدا کنند، آنگونه که حکیم هاشم مقنع انجام داد، بلکه اکثریت مردم زحمتکش اورا به خاطر مقاومتش درمبارزه، بی باکی و دلیری و توانائی معجزه آسا و مردم داریش، بحد پرستش ستایش می‌‌کردند وبفرمانش گوش فرا می‌‌دادند. مطهر بن طاهر مقدسی گرچه یکی از دشمنان سر سخت خرم دینان بود، اما در وصف مرام و مردانگی ونیکو کاری بابکیان چنین نگاشته است:

از ریختن خون جز به هنگامی که علم طغیان بر افرازند، خود داری می‌‌کنند، به پاکیزگی بسیار مقیدند. میل دارند با نرمی و نکوکاری با مردم دیگر آمیزش کنند و اشتراک زنان را با رضایت خود آنان جایز می‌‌دانند. قابل ذکر است، این نیش زهرآگین آخر جمله مقدسی، منحصر به این تاریخ نویس اسلامی نبوده، بلکه آن گونه که انصافپور در نهضتهای ملی و مذهبی آورده است، این سلاح همه تاریخ نگاران علیه مخالفان عقیدتی بوده است. او می‌‌گوید:

در آن روزگاران چون حکام، ولینعمت اهل قلم و روشنفکران بودند و بر زندگانی و روزی دبیران و خبرنویسان و تاریخ نگاران و شاعران غیر آزاد خداوندگاری داشتند؛ هر آنچه از امور مصالح خویش را بر مراد می‌‌دیدند به آن تقریر می‌‌کردند چنانکه دبیران از بیم جان و خانمان نه فقط نمی‌توانستند سخنان شورشگران و مخالفان را منعکس سازند بلکه برای تحکیم موقعیت خود و گاه برای خوشایند خداوندان دولت و ولینعمت خود به توده های قیام کننده ناسزا هم می‌‌گفتند و برایشان اتهام های ناروا و دور از حقیقت وارد می‌‌کردند و درباره شان سخنان خلاف واقع می‌‌نوشتند�.

بهرصورت پس از مرگ جاویدان که در جنگی زخمی شده بود و پیش از فوت به همسرش وصیت نموده بود که روح او در بابک حلول خواهد کرد و او باید بابک را بعنوان جا نشینش به مردم معرفی نماید. لذا بنا به این وصیت بابک پرچم مبارزه جاویدان را بدست گرفت و همانگونه که گفته شد، بیش از 22 سال علیه خلفای اسلام جنگید.

سرانجام جنبش

متاسفانه معتصم، خلیفه اسلام، موفق شد با اهداء پول زیاد و مقام به افشین، شاهزاده ایرانی، بابک را با نیرنگ به دام بیاندازد و اورا با فجیع ترین شکل در بغداد به قتل برساند. خواجه نظام الملک وزیر سلجوقیان در کتاب سیاستنامه خود آورده است:چون چشم معتصم بر بابک افتاد، گفت:ای سگ، چرا فتنه در جهان انگیختی و چرا چندین هزار مسلمان بکشتی؟ هیچ جواب نداد. فرمود تا هر چهار دست و پایش ببرند. چون یک دست ببریدند، دست دیگر در خون زد و در روی مالید و همه روی را از خون سرخ کرد. معتصم گفت: ای سگ، باز این چه علم است؟ گفت: در این حکمتی است. گفتند: آخربگوی، چه حکمتی است؟ گفت: شما هردو دست و پای من بخواهید بریدن، و گونه مردم از خون سرخ باشد، و چون خون از تن برود، روی زرد شود. ... من روی خویش به خون سرخ کردم تاچون خون از تنم بیرون شود، نگویند که از بیم و ترس رویش زرد شد. خواجه نظام الملک در ادامه می‌گوید؛ معتصم را سه فتح برآمد که هر سه قوت اسلام بود؛ یکی فتح روم، دوم فتح بابک و سوم فتح مازیار در طبرستان، که اگر از این سه فتح یکی بر نیامده بودی اسلام شده (رفته) بود
جمعه 12 اسفند 1390 - 2:13:46 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد

آخرین مطالب


جشن خوردادگان


هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن!


???


چنین گفت فردوسی‌ بزرگ


حجکم مقبولا !!!!!!!!!!ا


پاسخ سوالاتی در باره ی آیین زرتشتی


تاریخچه پول در ایران


جشن اردیبهشتگان گرامی باد


پس اونا چی ؟؟؟؟؟؟؟


یاد دارم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

485216 بازدید

103 بازدید امروز

95 بازدید دیروز

644 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements