خانواده زرتشت
از سایت ایران سرزمین کهن و مهران و آناهیتا
در شهر ری از پدری بنام "فراهيم روا" و مادری بنام "فِرِن" دختری بدنيا آمد كه او را "دُغدو" ناميدند . اين دختر از آغاز جوانی بنای ناسازگاری را با آداب و رسوم مردم پيرامونش نهاد تا بدانجا كه گروهی به خشم آمده و كمر به آزارش بستند . از اينرو بناچار دغدو و مادرش فِرنو از ری خارج گشته و به خانواده پيترسب پناه بردند . پس از چندی اين دختر با یکی از پسران پَيترسب كه پوروشَسب نام داشت ازدواج كرد و از آنها پسری بدنيا آمد كه او را زرتشت ناميدند . البته گروهی بر اين گمانند كه نام اصلی زرتشت سَپَنتمان به معنی سپيدترين بوده و بعد از رسيدن به پيامبری نام زرتشت را كه به معنای روشنایی زرين است بر خود نهاده است . و نيز برخی كلمه زرتشت را از دو واژه زرث به معنی زرد و زال و پير و ديگری اوشتر كه همان شتر است دانسته و به معنی دارنده شتر زرد يا شتر پير ترجمه كرده اند . اين نام نيز با توجه به نامهای آنزمان عجيب نيست زيرا هميشه اسامی كودكان یک اجتماع تابع حوادث ، آرزوها و خواستههای مردم آن اجتماع است . زرتشت زمانی پا به گیتی نهاد كه دارنده شتر و اسب ثروتمندان اجتماع به شمار میرفتند و اين یکی از آرزوهای هر پدر و مادری بود كه بچههايش ثروتمند گردند . بنا به عقيده اين گروه سِپَنتمان يا اِسپنتَمان نام جد نهم اشوزرتشت است كه اوستا آن وخشور را از خاندان وی میخواند . بعلاوه زرتشت و بخصوص دخترش پوروچيستا از خاندان "هيتچسب" (جدّ چهارم زرتشت) نيز خوانده میشوند .
فرزندان زرتشت
بنا به روايات ، زرتشت دارای سه پسر با نامهایی "ايسَدواستَر" ، "اُروَتَدنَر" و "خورشيد چهر" بوده كه هر یک از اين پسران بعدها به ترتيب به سرپرستی سه گروه از مردم آن زمان یعنی روحانيون ، كشاورزان و سپاهيان برگزيده شدند. همچنين از "تریتی" ، "فرين" و "پوروچيستا" نيز به عنوان دختران اشوزرتشت ياد شده كه به جز پوروچيستا كوچكترين دختر زرتشت از ديگران در "گاتها" نشانی نيست.
برگزيده شدن زرتشت
در کتاب(بخش) يسنای 29 ، از نياز اجتماع (روان آفرینش) و برگزيده شدن زرتشت در قالب یک نمايش نامه الهی بدين گونه سخن رفته است :
در آن جايگاه پريشان و سراسر از كشتار و تباهی ، "روان آفرينش" ( نماينده معنوی جهان) بر ميدارد :
نمایش نامه الهی
پروردگارا
روان آفرينش بدرگاه تو گله مند است.
برای چه مرا بيافريدی ؟
چه کسی مرا كالبد هستی بخشيد ؟
خشم و ستيز ، چپاول و غارت ، و گستاخی و تجاوز همه جا را فرا گرفته .
مرا جز تو پشت و پناهی نيست .
از اينروی نجات بخشی را كه بتواند مرا از اين تنگنا رهایی بخشد به من نشان ده.
آنگاه اهورامزدا در كنه راستی و درستی می انديشد كه چه کسی بایستی برانگيخته شود تا اين ظلم و ستم را برچيند و راستی و آيين مردمی را در جهان آشفته و پُربيداد برقرار كند . بی شک اين رهبر بايد بی آزار ، مهربان و نيرومندترين فرد در ميان مردمان بوده و خواستار راستی و درستی باشد . اهورامزدا با نيروی وهومن ( نیک اندیشی خود ) او را می يابد و به پيامبری بر می گزيند و گزينش زرتشت را به روان آفرينش بشارت می دهد و می گويد :
يگانه کسی كه به دستورهای مزدا گوش فرا داد و من او را خوب میشناسم همانا زرتشت اسپنتمان است . تنها اوست كه خواستار آموزش آيين راستی و سرودهای ستايش مزداست ، بهمين انگيزه او را شيوایی بيان خواهيم بخشيد.
ولی روان آفرينش درست زرتشت را نمیشناسد و از اين گزينش خشنود نگشته و بانگ بر میآورد :
آيا من بايد بدون چون و چرا پشتيبانی شخص ناتوانی را قبول كرده و به سخنان او گوش فرا دهم ؟ به راستی مرا آرزوی شهريار نيرومند و توانایی بود . آيا چه وقت چنين کسی برای ياريم بپا خواهد خواست و با بازوان نيرومند خود مرا حمايت خواهد كرد.
ليكن در قسمت بعد میبينيم كه روان آفرينش از خروش افتاده و رهبری زرتشت را می پذيرد و میگويد :
ای اهورامزدا به زرتشت و پيروانش نيروی معنوی و توانایی بخش و ای وهومن ( نیک اندیشی مزدا ) تو نيز به زرتشت نيروی انديشه و هوش و خرد سرشار ارزانی دار تا در پرتو آن به جهانيان آرامش و آسايش بخشد . ای دانای بزرگ ، ما همه او را برگزيدهترينِ آفرينش و شايستهترين فرزند تو دانسته و به رهبری خويش میپذيريم .
به اين ترتيب زرتشت برگزيده میشود و اجتماع او را به رهبری خويش میپذيرد . با نگرشی درست به شرحی كه گذشت در میيابيم كه در اين نمايشنامه الهی تمام مسایلی كه درباره پيدايش اديان و سير تكاملی آنها در گفتار پيش مورد بررسی قرار گرفت نمايان شده است . یعنی ابتدا روان افرينش كه نماينده مردمان و به بيان ديگر بازگو كننده نياز اجتماع است خواسته خود را مطرح میكند . فردی در ميان اجتماع با نيروی وهومن ( نیک اندیشی مزدا داده) اين نياز را در میيابد و با استقبال از راستی و درستی برای راهنمایی مردم برگزيده میشود ولی اجتماع به آسانی او را نمیپذيرد (به بخشی كه روان آفرينش بانگ بر می آورد توجه كنيد). ولی بعد چون او را برآورنده خواستههای نهایی خود میيابد به دستورهايش گردن نهاده و پيروزی و سربلندی او را خواستار میشود .
آرياها - پيشوايان دینی
در ابتدا بين آرينها به سبب سادگی آيين ، پيشوا و رهبر دینی وجود نداشت و تمام مراسم به وسيله رئيس خانواده برگزار میشد . ولی چون رفته رفته اين مراسم زيادتر و مشكلتر گرديدند در بين آنها افرادی بنام كَرپان يا كَرپَن پيدا شدند و انجام اين مراسم را به عهده گرفتند و راهبر مردم در راه شناخت خدايان گرديدند . ولی با گذشت زمان كرپانها نيرو و توانی يافته و بنام هديه و قربانی برای خدايان از دارایی مردم هر چه بيشتر سود میجستند و روز به روز مردم را نسبت به آن خدايان دروغين بيشتر بيمناک كرده و بدينوسيله انديشه و تخيل مردم را در چنگ داشتند .
آرياها - دين زرتشت
برای شناخت ارزش رهبری یک پيامبر، نخست بايد اجتماع او را از ديدگاه تمدن و آيين مورد بررسی و كاوش قرار داد و با باریک بینی دگرگونیهایی را كه فلسفه و دستورهای او در آن اجتماع پديد آورده، نگريست . از اينرو در اين گفتار كوشش میكنيم كه به شرح كوتاهی درباره زندگی و تاريخ و آداب و رسوم نژاد آرين و چگونگی اجتماع ايران در زمان زرتشت بپردازيم تا روشنگر ارزش رهبری زرتشت در اجتماع ايران آن زمان باشد .
نژاد آریا
آريا یکی از نژادهای شايسته جهان است كه بنيان مردمان بسياری از كشورها (برخی از كشورهای اروپایی ، ايران و هندوستان) به خانوادههای نخستين اين نژاد میرسد . درباره بنگاه (جایگاه) اوليه آرينها آگاهی ما بسيار ناچيز است ولی برابر با نوشتههای "اوستا" و "وِدا" میدانيم كه اين نژاد در بخشی از جنوب روسيه (ايرانويج) مسكن داشته و از آنجا مهاجرت خود را به جنوب آغاز كرده است. علل مهاجرت اين نژاد گفتگوهای بسياری را در بين دانشمندان برانگيخته كه در ميان آنها سه دليل بيشتر مورد پذيرش است :
علل مهاجرت آرین ها
1 - ايرانويج به سبب در بر داشتن چراگاههای سرسبز، توجه بوميان پيرامونش را به خود جلب كرده و با ورود آنها جا برای زندگی آرينها و چرای حيوانات تنگ گرديده است.
2 - آرينها پيوسته مورد آزار و فشار شديد بوميان ساكن در سرزمينهای شمالی ايرانويج قرار داشته و ادامه اين فشارها آنها را به ترک سرزمين خود واداشته است.
3 - هوای ايرانويج رفته رفته به سردی گراييده و با ايجاد يخبندانهای درازمدت، چراگاهها و سبزه زارهای آنها نابود شدند. از اينرو آرينها برای كشاورزی و سير كردن چهار پايان خود به سرزمينهای جنوبی كه هوای معتدلتری داشتند رهسپار شدند .
مردمان هند و اروپایی
موافق موازین علمی به هشت شعبه تقسیم کرده اند :
1- آریانی
2- یونان و مقدونی
3- ارمنی
4- آلبانی (در شبه جزیره بالکان)
5- ایتالیایی
6- سلتی ( بومی های اروپای غربی)
7- ژرمنی (آلمانی ها- آنگلو ساکسونها و غیره)
8- لیتوانی و اسلاوها
نژاد هندواروپائی و هندوایرانی
به هر صورت اين افراد مسكن اوليه خود را ترک كرده و به سوی آسيای مركزی روان شدند و از هند تا اروپا پراكنده گرديدند . از اينرو به اين نژاد، نژاد هند و اروپایی و به گروهی از آنها كه در ايران و هندوستان منزل كردند هند و ايرانی گفته میشود كه در اين جا بررسی مهاجرت و چگونگی زندگی نژاد هند و ايرانی و به ويژه گروه ايرانی مورد توجه ماست .
هندوایرانی
اين گروه هندوايرانی در آغاز دارای یک زبان بوده و در فرهنگ، آداب و رسوم و شيوه پرستش، يكسان بودند اما از همان آغاز مهاجرت پراكنده گرديده و پس از گذشت ساليان دراز گروهی در ايران و دستهای در هندوستان مسكن گزيدند . درباره نفوذ ايرانيان به فلات ايران بايد گفت كه ابتدا اين مردم به صورت دستهها و گروههایی بسيار كوچک وارد اين سرزمين شدند و ميان بوميان فلات پخش گردیدند . ولی پس از چندی اين مهاجرت به شكل مداوم ادامه يافت و اينبار هر گروه در سرزمینی از فلات ايران جای گرفتند .
شانزده سرزمین آریاویچ از اوستا
در اوستا از 16 شهر بزرگ ياد میشود كه نخستين آنها سرزمين ايرانويج است كه گمان میرود قوم آريا از آنجا آغاز مهاجرت نموده است.
شانزده مملکت آوستایی
از این قرار است:
- آیران ویج = مملکت آریان ها
- سوغده = سغد
- مورو = مرو
- باخذی = باختر
- نیسایه = بعضی نزدیکی سرخس و بعضی با نیشابور تطبیق می کنند
- هرای و = هرات
- وای کرت = کابل
- اورو = طوس یا غزنه
- وهرکان = گرگان
- هرهوواتی = رخج در جنوب افغانستان
- ای تو منت = وادی هیلمند
- رگ = ری
- سخر یا چخر = شاهرود
- ورن = خطه البرز یا خوار
- هپت هیندو = پنجاب
- ولایاتی در کنار رودخانه رنگا و سر یعنی مدیر ندارد= معلوم نیست کجاست
به باور بعضی از دانشمندان گروههای آرين در اين سرزمينها جای گرفته و نام گروه خود را به آنها دادهاند.
......................................................
آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فكر كن
هیچكس را تمسخر مكن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب كن
به شرر و دشمنی كسی راضی مشو
تا حدی كه میتوانی، از مال خود داد و دهش نما
كسی را فریب مده تا دردمند نشوی
از هر كس و هر چیز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
سپاس دار باش تا لایق نیكی باشی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
معروف باش تا زندگانی به نیكی گذرانی
دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتی شوی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
روح خود را به خشم و كین آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش
در انجمن نزد مرد نادان منشین كه تو را نادان ندانند
اگر خواهی از كسی دشنام نشنوی كسی را دشنام مده
دورو و سخن چین مباش، در انجمن نزد یک دروغگو منشین
چالاك باش تا هوشیار باشی
سحر خیز باش تا كار خود را به نیكی به انجام رسانی
با هیچكس و هیچ آیینی پیمان شكنی مكن كه به تو آسیب نرسد
مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پُر باد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمیماند
سلام
مرسی از زحمتی که کشیدید
ازشما قدر دانی میکنم
سلام رزیتا خانوم بابا ایوالله به این محتوی
مشخصه که آدمه با پشتکار و با همت و اهل مطالعه ای هستید
تنوع وبلاگتون هم خیلی خوبه
واقعاً آفرین
درود و دو صد بدرود بر تو دوست عزيز...واقعا يكي از پربارترين وبلاگهاي گوهردشت مال شماست.
واقعا بهتون تبريك ميگم كه يك فعاليت مثبت رو پيش گرفتين.
گفتار نيك پندار نيك كردار نيك
درووووووووووووووووووووووووووووووووودبرشما
جسارتن یپشنهاد ی دارم براتون که مطالبی که زیادن مثل همین
رو بصورت قسمت قسمت بذارین تو وبلاگتون تا بازید کنند بهتر ازش استفاده کنه و همون اولش خسته نشه باز هم معذرت میخوام
سلام خسته نباشین وبلاگه زیباو مطالب مفید گذاشتین بهتون تبریک میگم موفقو پایدار باشین
همه یک به یک مهربانی کنید
ز ایران زمین پاسداری کنید
بگویید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن!
پاسخ سوالاتی در باره ی آیین زرتشتی
485296 بازدید
56 بازدید امروز
127 بازدید دیروز
645 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian