اشو زرتشت میگوید
اشو زرتشت میگوید: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را بهنیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور بهآنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی،
چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق ارادۀ آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغآموز و راستآموز، یعنی هم آنکه نمیداند و هم آنکه میداند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش بهبانگ بلند تعلیم میدهد و مردم را بهسوی خویش فرامیخوانَد. انسان نیکاندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را بهاو میبخشد تا راه درست را برگزیند.
انسانِ باخردی که خردِ اندیشهورِ خویش را بهکار میگیرد با گفتار و کردارش عدالتخواهی و راستکرداری و نیکاندیشی را گسترش میدهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.
کسیکه با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزندۀ اندیشۀ نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است بهبهترین وجهی شناخته است.
هرکه بهوسیلۀ اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و بهنیکی بگرایند ارادۀ اهورَمَزدا را بهنحو خوشنودگرانهئی تحقق بخشیده است.
کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی بهما نشان دهد بهبهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا است.
+ نوشته شده در دوشنبه ششم دی 1389ساعت 12:34 توسط رضا |
نظر بدهید
(( زراتشتِ حکیم ))
به ر و ز خیر و اندر ما ه د ی ما ه فغان از آ ن زمانه و دو صد آ ه
دو صد نفرین بآ ن تور بر ا تو ر که زد خنجر بآن دل های پر نور
زراتشت را بخون افکند در آن خاک دو صد نفرین بآن دلهای نا پاک
ز ر ا تشت حکیم از بین ما بر د همه دل ها پریشان گشت و افسرد
نگون باد بخت آ ن کاو ی و کرپان نمودندش نگون این بخت ایران
و لیکن از سه نیک پاک زرتشت جهان خرم شد و هر بدی را کشت
همه شادی و دین و دانش و شور بر و ن آ مد ز گاتا ها ی و خشو ر.
با درو د به روان پاک همه درگذشتگان از کیومرث تا به سیوشانس
سه شنبه 4 مرداد 1390 - 1:58:49 PM