جملات بي نظير از بزرگان
ابن سينا: من در ميان موجودات از گاو خيلي ميترسم. زيرا عقل ندارد و شاخ هم دارد!
نارسيس: لشکر گوسفندان که توسط يک شير اداره ميشود، ميتواند لشکر شيران را که توسط يک گوسفند اداره ميشود، شکست دهد.
جورج برنارد شاو: مدتها پيش آموختم که نبايد با خوک کشتي گرفت، خيلي کثيف ميشوي و مهمتر آنکه خوک از اين کار لذت ميبرد.
مونتسکيو:
آدمي اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودي موفق ميگردد ولي او مي خواهد
خوشبخت تر از ديگران باشد و اين مشکل است زيرا او ديگران را خوشبخت تر از
انچه هستند تصور ميکند.
انيشتين:
دنيا جاي خطرناکي براي زندگي است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به
خاطرکساني که شرارتها را مي بينند و کاري درمورد آن انجام نمي دهند.*
نلسون ماندلا:
بگذار عشق خاصيت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسي...... يادمان باشد بعضي
هايمان شانس گفتن کلماتي را داريم که برخي ديگر حسرتش را، مثل : بابا،
مامان، پدربزرگ....
آلبرت انيشتين:
مرد به اين اميد با زن ازدواج ميکند که زن هيچگاه تغيير نکند ، زن به اين
اميد با مرد ازدواج ميکند که روزي مرد تغيير کند و همواره هر دو نااميد
ميشوند.
رواننژندها توي آسمان، قصرها ميسازند. روانپريشها توي آنها زندگي ميکنند. روانپزشکها ميروند اجارهها را ميگيرند.
جمله
�نگران نباش، درستاش ميکنيم.�، از مقدسترين عباراتِ دنياست. فکر ميکنم
کساني که روزي اين جمله را از کسي ميشنوند، جزء آدمهاي خوششانس دنيا به
حساب ميآيند. �نگران نباش، درستاش ميکنيم.�
چارلز استيون هامبي: خود فريبي به اين صورت بيان شده است که انگار روي وزنهاي ايستادهايد تا خود را وزن کنيد، در حالي که شکمتان را تو دادهايد.
اليزابت استون: بچهدار شدن تصميم خطيريست. با اين تصميم ميگذاريد که قلبتان تا ابد جايي در بيرون و دوروبر تنتان به سر برد.
جي.ام. بري: ميشود از امشب قانون تازهاي در زندگي بنا بگذاريم؟ همواره بکوشيم قدري بيشتر از نياز، مهربان باشيم.
الکس تان: شايد چشمهاي ما نياز داشته باشند که گاهي با اشکهايمان شسته شوند، تا بار ديگر زندگي را با نگاه شفافتري ببينيم.
انتوان چخوف: دانشگاه تمام استعدادهاي افراد از جمله بي استعدادي آنها را آشکار مي کند.
آلبر کامو:
بهتر است که در اين دنيا فکر کنم خدا هست و وقتي به دنياي ديگر رفتم بدانم
که نيست . و اين بسيار بهتر از اين است که در اين دنيا فکر کنم خدا نيست و
در آن دنيا بفهمم که هست.
پروفسور حسابي:
جهان سوم جايي است که هر کسي بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب
ميشود و هر کسي بخواهد خانهاش آباد باشد بايد در تخريب مملکتش بکوشد.
ويل دورانت: هر شکلي از حکومت محکوم به نابودي با افراط در همان اصولي است که بر آن بنا نهاده شده است.
از دفتر خاطرات يک ديکتاتور: مردم دو دستهاند، يا گول ميخورند يا گلوله
ارد بزرگ: هيچگاه اميد کسي را نااميد نکن، شايد اميد تنها دارايي او باشد .
افلاطون:
من هيچ راه مطمئني به سوي خوشبختي نمي شناسم. اما راهي را مي شناسم که به
ناکامي منجر مي شود. گرايش به خشنود ساختن همگان وقتي داري بالا ميري
مهربان باش و فروتن، چون وقتي که داري سقوط ميکني از کنار همين آدمها رد
ميشي