×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رزیتا

با خرد بیاندیش

× مطالب جالب و خواندنی و البته نکاتی در مورد آیین پاک زرتشت
×

آدرس وبلاگ من

rozaa.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/goler30

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

آرزوی زن بودن

مردی ناخوش و خسته شده بود از اینکه باید هر روز به سر کار برود درحالیکه همسرش در خانه به سر می برد   

 

و به علاوه به او حسودیش شد، چرا که همسرش تعاریف و آرزو و تبریک بسیاری در روز زن دریافت کرده بود 

 

 

دلش خواست که همسرش بفهمد که او چه کارهایی انجام می دهد

پس آرزو کرد:

 

 

خدای عزیزم، من هر روز، روزی 8 ساعت سر کار می روم درحالیکه همسرم فقط در خانه می ماند. می خواهم او بداند که من چه سختی را تحمل می کنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهی بدن من و او با هم جابجا شود، تنها برای یک روز. آمین

 

 

خداوند با حکمت بیکرانش آروزی مرد را برآورده کرد

 

 

فردا صبح مرد به عنوان یک زن، از خواب بیدار شد

 

از جایش برخاست

 

 

برای همسرش صبحانه حاضر کرد، بچه ها را بیدار کرد

 

لباس های مدرسه بچه ها را مرتب کرد، به آنها صبحانه داد

 

 

ناهارشان را بسته بندی کرد، آنها را به مدرسه برد

 

به خانه برگشت و لباسها را برای بردن به خشکشویی برداشت 

 

آنها را به خشکشویی داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند

به خواروبار فروشی رفت

سپس خریدهایش را به خانه برد 

 

قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسی کرد

  

 

جای خاک گربه را تمیز کرد و سگ را حمام کرد

 

ساعت دقیقا 1 شد 

 

و با عجله تختها را مرتب کرد

 

 

لباس ها را شست

 

 

جاروبرقی کشید، گردگیری کرد و کف آشپزخانه را جارو و تي کشید

 

 

به سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند

شیر و کیک برایشان آورد

 

 

و بچه ها را كمك کرد تا تکالیفشان را انجام دهند

 

 

سپس میز اتو را برداشت و در حین تماشای تلویزیون لباس ها را اتو زد

 

ساعت 4:30 بعدازظهر,

 

سیب زمینیها را پوست کند و سبزی ها را برای درست کردن سالاد شست

 

 

گوشت قل قلی درست کرد و لوبیاهای تازه را برای شام آماده کرد

 

بعد از شام

 

آشپزخانه را تمیز کرد و ماشین ظرفشویی را روشن کرد

  .

 

 

لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند

 

ساعت 9 شب

 

او بسیار خسته بود و با اینکه هنوز همه کارهای روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازی کند

 

صبح روز بعد

 

او بیدار شد و سریع کنار تختش زانو زد و گفت:

 

 

خدایا! من نمیدانستم که به چه چیزی داشتم می اندیشیدم. من خیلی اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودی می کردم. خواهش میکنم، آه، آه، لطفا بیا قرارمان را برگردانیم. آمین

 

خداوند با حکمت بیکرانش پاسخ داد:

 

پسرم میدانم که اکنون درس خودرا آموختی و من خوشحال خواهم شد که همه چیز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو باید 9 ماه صبر کنی چرا که دیشب باردار شدی ... !!!
پنجشنبه 19 آبان 1390 - 9:58:58 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   9:43:32 AM

salam roza jan,kheyli hal kardam,damet garm 

merci aziiizam

آخرین مطالب


جشن خوردادگان


هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن!


???


چنین گفت فردوسی‌ بزرگ


حجکم مقبولا !!!!!!!!!!ا


پاسخ سوالاتی در باره ی آیین زرتشتی


تاریخچه پول در ایران


جشن اردیبهشتگان گرامی باد


پس اونا چی ؟؟؟؟؟؟؟


یاد دارم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

486055 بازدید

20 بازدید امروز

68 بازدید دیروز

1037 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements